بررسی سیر نقد و نظریه های رمان در ایران از منظر فلسفی از جمله زمینه های مغفول مانده در نقد ادبی امروز ایران است. کتاب :( نظریه های رمان در ایران) اثر یاسر فراشاهی نژاد از جمله ی اولین کوشش ها در این زمینه است. نگارنده مذکور در این اثر کوشیده است که ریشه های فلسفی و نظری نخستین نقدهای رمان در ایران را با تکیه بر زیباشناسی کانتی-هگلی شرح کند. چنان که نویسنده مذکور مدعی است نقد رمان تقریبا همزمان با پیدایش رمان شکل گرفت و در سالهای پس از ۱۳۰۰ شمسی نضج یافت. به باور فراشاهی نژاد در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۰ منتقدان ایرانی غالبا مرید یکی از دو جریان فکری ادبیات متعهد و فرمالیسم بودند، و تنها معدودی چون گلشیری توانستند نسبتی منطقی میان اومانیسم متعهد و فرمالیسم برقرار کنند.
نویسنده کتاب نظریه های رمان در ایران ، کوشیده است در فصل نخست کتاب تصویری کلی و روشن از شرایط اجتماعی و تاریخی پیدایش نقد رمان فارسی به دست دهد . نویسنده در این فصل، ابتدا نسبت روشنگری عصر مشروطه ، روشنفکری عصر پهلوی و جریان هایی چون حزب توده را با پیدایش نقد رمان سنجیده است و در ادامه به رابطه ترجمه و نقد رمان می پردازد. همچنین نگارنده ی اثر مذکور در پایان اولین فصل به حرکت رمان از ژانر رمان تاریخی به سمت رمان فردگرا و اومانیستی اشاره می کند.
فراشاهی نژاد در فصل دوم کتاب تلاش کرده است که تصویر ساده و نسبتا قابل فهمی از زیباشناسی کانت و هگل ترسیم کند و مبنای نظری کارش را شرح کند. در فصل سوم ، نویسنده به سراغ برخی اسناد ، مقالات و مقدمه رمان های کمتر دیده شده، رفته است و نخستین مانیفست های رمان فارسی را تحلیل کرده است. نگارنده ی کتاب نظریه های رمان در ایران در دو فصل بعد با تکیه بر مجلات ادبی ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۰ دو جریان فکری هگلی ( ادبیات متعهد مارکسیستی) و کانتی( ادبیات فرمالیستی ) را در نقد رمان فارسی برای نخستین بار تعریف می کند. در این سیر آرای نویسندگانی چون سیاح، کسروی ، طبری، پرهام ، گلشیری، براهنی و... تحلیل و طبقه بندی شده است.
در بخش فرجام سخن نیز نگارنده بر این موضوع پای می فشارد که نقد رمان فارسی همچنان گرفتار ثنویت تاریخی تعهد و فرم است، و ضروری است نقد و ادبیات داستانی همچون سینمای ایران کلیشه های فکریشان را عادت زدایی کنند.